هیچ کس به درستی از زمان اختراع باطری خبر ندارد نخستین تصور ها این بود که باطری در سال ۱۷۸۶ توسط لوییچی  گالوانی دانشمند ایتالیایی اختراع شده بود. در سال ۱۹۳۶ مطابق با سال ۱۳۱۴ در نزدیکی شهر تیسفون در عراق امروزی کوزه ی بسیار عجیبی کشف شد که قدمت کوزه را به ۲۰۰۰ سال قبل یعنی زمان حکومت اشکانیان نسبت دادند در آن زمان نیز تیسفون و عراق امروزی جزو قلمرو ایرانیان محسوب می شد.ارتفاع کوزه ۴ سانتی متر و قطر آن به ۸ سانتی متر می رسید و در ته کوزه یک دیسک مسی و در وسط آن یک لوله مسی که در داخل آن نیز یک لوله آهنی وجود داشت قسمت هایی از سر آن نیز با قیر پوشیده شده بود.

 ویلهلم کونیک باستان شناس آلمانی در سال ۱۹۴۰ قبل وقتی این پیل را در موزه ایران و عراق دید آن را با خود به موزه ی برلین برد و در آنجا آن را مورد برسی قرار داد و سپس نظریات جالبی در باره آن ارائه داد او گفت که این کوزه یک پیل الکتریکی یا یک باطری است که برای آبکاری طلا یا نقره به کار می رفته است.در سال ۱۹۴۰ ویلارد گری مهندس برق ماکتی از آن کوزه درست کرد و محلول مس سولفات را در آن ریخت و آزمایشی انجام داد که منجر به تولید  ۱٫۵ تا ۲ ولت برق شد او ثابت کرد که این کوزه می تواند جریان الکتریکی را بر قرار بکند بعد از جنگ جهانی دوم یک باطری دیگر از این شکل نیز در همان ناحیه یافت شد.

در سال  ۱۹۷۰ نیز  آرن اگبرکت باستان شناس آلمانی آزمایش دیگری نیز روی کوزه انجام داد و مقداری آب انگور را بجای محلول مس سولفات استفاده کرد او مشاهده کرد که باطری الکتریسته  ۰٫۸۷ ولت ایجاد می کند این آزمایش ثابت کرد که اشکانیان در بیش از ۲۰۰۰ سال قبل قادر به تولید الکتریسیته از یک ماده اسیدی بوده اند.

در سال ۱۹۹۹ توسط دانشجویان دکتر Marjorie Senechal، استاد ریاضیات و تاریخ علم در Smith College ماساچوست نمونه های دیگری از این باطری را بازسازی کردند و موفق شدند از آن ۱٫۵ ولت برق بدست آورند.

در مورد کاربردهای این باطری یا پیل یا کوزه اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد عده ای معتقد هستند که این کوزه تنها ظرفی بود که برای تولید دارو مورد استفاده قرار می گرفت اما در اینکه این سیستم توانایی تولید جریان الکتریسته را داشته شکی وجود ندارد.اما بعد از مدتی که معلوم شده مطالعه روی این باطری برای اروپاییان بسیار سنگین است و این مساله را اثبات می کند که ایرانیان ۱۸۰۰ سال قبل از اروپاییان باطری را اختراع کرده بودند تحقیقات بروی این باطری متوقف شد.

+ نوشته شده در  جمعه ۳۰ تیر ۱۳۹۱ساعت 5:18  توسط ق  | 

انواع گازهاي آتشفشاني را بر حسب دما تقسيم بندي مي‌کنند. البته هر قدر از دهانه آتشفشان دور شويم دماي گازها کاسته مي‌شود و هر قدر زمان استراحت آتشفشان زيادتر باشد دماي آنها کمتر مي‌شود. با افزايش دما مقدار SO2 زياد و SH2 کم مي‌شود در همين شرايط نسبت Ca به H2 , CO2 به H2O افزايش مي‌يابد.

    گازهاي خيلي گرم : غالبا در دهانه ديده مي‌شوند، دماي آنها ممکن است گاهي به 1000 درجه سانتيگراد نيز برسد. در ترکيب اين نوع گازها H2/NH3BO3H3/SH3/CO2 و بويژه بخار آب وجود دارد (غالبا بخار آب بيش از 90 درصد حجم کل گازها را تشکيل مي‌دهد). به علاوه در آن اسيد کلريدريک و کلريدهايي مانند FeCl3/ALCl3/CLNa/NH3Cl نيز پيدا مي‌شود.

   گازهاي گرم: در نزديکي پوزول قديمي در ايتاليا آتشفشاني وجود دارد که فقط بخار آب گرم از بعضي از نقاط آن خارج مي‌شود. کف اين منطقه به صورت تشتگي به قطر 400 تا 500 متر است و از خاکسترهاي آتشفشاني بسيار حفره‌دار پوشيده شده است. در اينجا بخار آب سوت زنان خارج مي‌شود. دماي اين بخار آب که با مقداري کمي اسيد کربنيک و سولفيد هيدروژن مخلوط است بين 130 تا 165 درجه سانتيگراد است. در مجاورت اکسيژن هوا ، سولفيد هيدروژن ابتدا به گوگرد و سپس به اسيد سولفورو تبديل مي‌شود.

   گوگرد در گذشته آن را سولفاتارا يا گوگردزا مي‌ناميدند. سيليس موجود موجود در محيطهاي سيليکاته نيز به صورت اوپال ته نشين مي‌شود که رنگ آن سفيد و داراي حفره‌هاي فراوان است. در داخل حفره‌هاي مزبور گاهي سولفاتهاي محلول به صورت زاج طبيعي آلونيت (سولفات آلومينيوم) رسوب مي‌نمايند که از نظر اقتصادي داراي اهميت است. بطور کلي سولفاتار عبارت از خروج بخار آب و سولفيد هيدروژن ، با دماي 90 تا 300 درجه سانتيگراد است و در تمام مناطق آتشفشاني ديده مي‌شود.  

   گازهاي سرد: گازهاي سرد که به آن موفت Moffette هم گفته مي‌شود گازي است که کمي از هواي معمولي گرمتر باشد. اين گازها ممکن است منشا ماگمايي داشته يا نتيجه تصاعد گازها از سنگهاي آهکي باشد (انحلال آهک در مجاورت گازهاي اسيدي). در ترکيب آن علاوه بر بخار آب ، گاز CO2 به فراواني يافت مي‌شود. در سال 1986 از يکي از درياچه‌هاي کامرون (درياچه نيوس Nyos) ناگهان گاز CO2 با نيروي عظيم از درون آب بيرون آمد و راه دهکده را در پيش گرفت. بيش از دو هزار نفر اهالي دهکده و چهارپايان را حقه کرد. اين گاز منشا ماگمايي داشت و به صورت حباب عظيم در زير آب درياچه (از منشا آتشفشاني) پنهان بود.

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۱ساعت 11:4  توسط ق  | 

  حضرت علي (ع) در خطبه 90 نهج‌‌البلاغه به بياناتي زيبا و تعابيري دقيق، داستان زمين و آنچه بر آن گذشته را چنين بيان مي‌فرمايد:

خداوند زمين را در امواج شديد و با صولت و در درياهاي پر آب فرو برد، در حالي كه موجهاي عظيم آن درياها به هم مي‌خوردند، و امواج بلند آن كه در حال تدافع يكديگر بودند به هم مي‌كوفتند و همانند شتران نر در موقع هيجان و مستي كف به وجود مي‌آوردند. پس سركشي آب به خاطر سنگيني زمسن حالت فروتني گرفت، و چون زمين به سينه خود به روي آب قرار گرفت اضطراب و هيجان آب فرو نشست و چون با شانه خود مانند حيواني كه در خاك بغلتد بر روي آب درغلتيد آب آرام گرفت. آب پس از هيجان و اضطراب امواجش آرام و مغلوب شد، و در دهنه خواري مطيع و اسير گشت. زمين گسترده شده در ميان آن آب پر موج ساكن شد، و آب را از نخوت و كبر و از باد دماغ و سركشي و تجاوز بازداشت، و دهان آن را كه پر موج بست، و آب از آن همه هيجان و هيبت و جست و خيز به جاي خود نشست.پس از آنكه هيجان آب از زير اطراف زمين ساكن شد، و كوههاي بلند سركشيده را كه بر دوش زمين قرار داشت بر روي خود حمل نمود، خداوند آبهاي چشمه‌ها را از بالاي بيني‌هاي زمين (قله كوهها) به جريان انداخت، و در پهن دشت‌ها و رودخانه‌ها سرازير ساخت، و حركات زمين را با كوههاي لنگر انداخته، و به وسيله صخره‌هاي بزرگ سر به فلك برداشته تعديل نمود. زمين به علت نفوذ كوهها در پهنه آن، و به خاطر فرو رفتن ريشه كوهها در اعماق آن، و سوار شدن آن صخره‌هاي بزرگ بر گردن و طبقات زيرين آن آرامش و استقرار يافت.

خداوند ميان زمين و جوّ را فراخ نمود، و هوا را براي تنفس ساكنان آن مهيّا فرمود، و تمام نيازمنديهاي اهل زمين را از دل زمين بيرون آورد. سپس بلنديهاي زمين را كه بي‌گياه بود و آب چشمه‌ها به آن نمي‌رسيد، و جويبارها وسيله‌اي براي رساندن خود به آن زمين‌هاي مرتفع نمي‌يافتند رها نساخت، بلكه ابرهايي آفريد تا عرصه‌هاي مرده آن بلنديها را احيا كنند، و گياهش را برويانند.

ابرها را پس از پراكندگي قطعاتش و جدايي پاره‌هايش به هم الفت و التيام داد، تا چون آب درون ابر به جنبشي سخت برآمد، و در حواشي آن برق بدرخشيد، و درخشش برق در ميان قطعات ابر سپيد و انبوه خاموش نشد، خداوند آن ابر پر باران را در حالي كه قطعاتش به هم پيوسته بود فرستاد، در حال كه به زمين نزديك شدند، و بادها بارانهاي آن را پي در پي همچون دوشيدن شير از سينه حيوانات دوشيدند و به شدت به زمين ريختند. زماني كه ابرها سينه خود را به زمين ساييدند، و آنچه از باران داشتند بر زمين پاشيدند، خداوند در زمين‌هاي خشك گياه، و در دامن كوهها سبزه روياند، در اين وقت زمين با آرايش مرغزارهاي خود به شادي نشست، و از پرده لطيفي از شكوفه‌هاي خوشبو و زيبا كه بر خود پوشيده بود، و از نظم دقيق شكوفه‌ها و بوته‌هاي با طراوت كه چهره آن را مي‌آراست به نشاط و بهجت برخاست، و خداوند آن نباتات و گلها را توشه آدميان و روزي چهارپايان قرار داد. و نيز راههاي فراخ در اطراف زمين باز كرد، و براي روندگان نشانه‌هايي نهاد تا به هر جا كه بخواهند آمد و شد كنند.

هنگامي كه زمين را براي زندگي آماده كرد، و فرمان خود را جاري ساخت آدم (ع) را از ميان مخلوق خود اختيار كرد، و او را اولين نوع از آفرينش انسان قرار داد....

+ نوشته شده در  شنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۱ساعت 6:3  توسط ق  |