از وقتي که بشر به نگاهداشت حساب زمان و شماره روزها پرداخت _ در هر جامعه اي که بوده _ پيوسته روزها يا دوره هايي خاص، متمايز از روزهاي عادي را براي برگزاري يا بازآفريني آييني با استقبال از فصل ها و مناسبت هاي کشاورزي، ديني يا اجتماعي گرامي داشته است.

غالبا واژه جشن، سور و سرور و شادخواري و مجلس شادماني به مناسبتي خاص يادآور مي شود، که آيين هاي مربوط به سفر و زيارت، آيين هاي قرباني کردن و گرامي داشت مناسبت هاي خاص فصلي، يادبودها، آيين هاي مربوط به روزه داري و روزه گشايي از آن جمله اند.

در گذشته جشن ابزار مهمي براي آگاهي دهي و وحدت بخشي به جامعه و نهادهاي ديني بوده است و حتي آنگاه که جشن معناي ديني؛ آموزه اي و قدسي خود را هم از دست داده باز هم نمادهاي آن در آيين ها، آداب، رسوم و هنرهاي مرتبط با آن حفظ شده و اين امکان را به دست داده اند تا در دوره هاي بحراني يا گذار به رغم گسستگي هاي ظاهري در فرهنگ يا جامعه، متانت و وحدت عمل برگزارکنندگان اين جشن ها به خوبي حفظ شود.

 امروزه که زندگي پيشرفته و شتاب آلود، بسياري از جنبه هاي زندگي معنوي و فرهنگي بشر را تحت تاثير قرار داده و کمرنگ ساخته از شمار جشن ها، دست کم جشن هاي ديني و آييني در مقايسه با گذشته بسيار کاسته شده است. اغلب جشن هاي روزگاران قديم اينک از بين رفته يا اهميت پيشين خود را از دست داده اند،

از جمله بارزترين نمونه جشن ها، که کارکرد اجتماعي و فرهنگي آن هنوز در سطح گسترده اي ديده مي شود؛ جشن سال نوي ايراني، عيد نوروز است که از يک سو پيوند دهنده اقوام مختلف ايراني با يکديگر و با گذشته مشترک آنهاست و از سوي ديگر همه ساله فرا رسيدن آن حس پويايي و سرزندگي و تکاپو براي سالي بهتر را در وجود هر فر ايراني تقويت مي کند و هم چنان که اغلب گفته مي شود نقطه عطفي براي بازنگريستن به سال گذشته و شروع زندگاني تازه اي است و گويي تجلي همان آفرينش نخستين است که نوروز در اصل در گرامي داشت آن برگزار مي شده است.

برگرفته از کتاب جشن هاي ايرانيان نويسنده: عسگر بهرامي

+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۸۸ساعت 7:16  توسط ق  |