از مدتها قبل زمين شناسان با توجه به ترتيبى که در ته نشينى لايه‌هاى مختلف پوسته زمين وجود دارد، سعى در تدوين جدولى نمودند تا بتوانند هر لايه را در جاى خود ترسيم نمايند.
   در اواخر قرن هفدهم زمين شناسانى که در ايتاليا و آلمان کار مى‌کردن يک ستون چينه شناسى سه قسمتى درست کردند.
   بعدا توسط ورنر پوسته زمين به پنج قسمت تقسيم شد. ورنر طرح تقسيمات خود را بر مبناى منشا سنگها قرار داد ولى بعد دريافت که براى ايجاد نظم و ترتيب کامل در ستون چينه شناسى ، به يک ستون استاندارد در مقياس جهانى نياز است. اساس طرح ورنر بر پايه نظريه‌هاى هاتن و پلوتو نيست‌ها بود. نهايتا طراحى توسط اسميت در انگلستان و کووير در حوزه پاريس ارائه شد که بر مبناى فسيلها بنا شده بود.در اوايل قرن هجدهم زمين شناسان با ادغام نظريه‌هاى استنو ، هاتن ، اسميت و کووير دريافتند، ترتيب پيچيده‌اى در سنگهاى پوسته زمين وجود دارد که مى‌تواند نماينده ستون چينه شناسى باشد. مطالعه بر روى ستون چينه شناسى تا قرن نوزدهم بطول انجاميد تا در نتيجه جدولى تدوين شد که امروزه از آن استفاده مى‌شود
   در اواخر قرن 19 زمين شناسان متوجه اهميت و لزوم جدا کردن تقسيمات زمان زمين شناسى و سنگها رسوبى نموده در طول زمان شدند. بر همين اساس واحدهاى چينه شناسى را به واحدهاى زمانى و واحدهاى زمانى سنگ شناسى تقسيم نمودند. واحدهاى زمانى سنگ شناسى به ترتيب عبارتند از :
   بيوزون
   ساده‌ترين و اولين واحدى که در تقسيم بندى زمان طبقات رسوبى به کار مى‌رود، بيوزون است. بيوزن مى‌تواند مجموعه رسوباتى را شامل شود که در آن يک گونه فسيلى جانورى با ارزش چينه شناسى مشخص قرار داشته باشد.
   اشکوب
   بعد از بيوزن واحد بزرگترى که از لحاظ زمانى- سنگى به کار مى‌رود، اشکوب است. اشکوب شامل مجموعه طبقات مربوط به رسوبات دريايى با فسيل‌هاى شاخص است که در مکان معينى دقيقا مطالعه شده است.
   معمولا نام اشکوب را از اسم محلى که اولين بار مطالعه شده است گرفته و يکى پسوند «ian» به آن اضافه مى‌کنند. مثلا اشکوب لوتسين از کلمه لوتس نام قديمى شهر پاريس گرفته شده است.
   هر اشکوب چند بيوزون را شامل مى‌شود. به عنوان مثال اشکوب کامپانين در حوضه پاريس از دو بيوزون تشکيل گرديده است. چنانچه يک اشکوب شامل بيوزن‌هاى متعدد باشد آن را به زير اشکوب تقسيم مى‌کنند. واحد اصلى کرونوستراتيگرافى که در مطالعات چينه شناسى مورد استعمال بيشترى دارد، اشکوب است.
   سيستم
   مجموعه چند اشکوب يک سيستم را به وجود مى‌آورد. نام هر سيستم از نام يک ناحيه مشخص ، يا سرى رسوبات به خصوص و يا از نام فسيل‌هاى خاص اشتقاق مى‌يابد.
   به عنوان مثال در حالت اول در دوران پالئوزوئيک نام سيستم دونين از ناحيه دون ، (Devon) واقع در جنوب غرب انگلستان و در دوران دوم سيستم ژوراسيک از ناحيه ژورا (Jura) واقع در بين آلمان و فرانسه گرفته شده است.
   در حالت دوم نام سيستم کربنيفر از رسوبات کربن‌دار (ذغال‌دار) و همچنين نام سيستم کرتاسه از کلمه يونانى کرتا به مفهوم رسوبات کربناته مشتق شده است.
   سرانجام در حالت سوم دوره نوموليتيک که يک زير سيستم به شمار مى‌رود و مترادف پالئوژن است، نامش از فسيل نوموليتس اخذ گرديده است.
   بعضى از سيستم‌ها به زير سيستم نيز تقسيم شده است. مثلا سيستم ژوراسيک به زير سيستم‌هاى لياس ، دوگر و مالم تقسيم شده است.
   دوران (Erathem)
   سرانجام چند سيستم يک دوران را تشکيل مى‌دهند. که تعريف دوران بر اساس دلايل و شواهد ديرينه شناسى ، چينه شناسى ، تغييرات مهم در عالم جانورى و گياهى يا به عبارت ديگر تکامل موجودات و همچنين دوره‌هاى کوهزايى است.

+ نوشته شده در  جمعه ۶ شهریور ۱۳۸۸ساعت 9:17  توسط ق  |