منشاء و خواستگاه مفهوم چشم انداز

 کلمه چشم انداز یک اصطلاح کهن از شاخه زبانهای هندو – اروپایی است که چند هزار سال پیش توسط مردمی (آریایی ها) که به اروپا مهاجرت کردند٬ وارد مهمترین واد مهمترین شاخه های زبانی در اروپا٬ نظیر لاتین٬ سلتیک٬ آلمانی٬ اسلاو٬ یونانی و فرانسه شد. همچنین این واژه به واسطه حضور ساکسون ها و گروهی از ژرمن ها٬ پس از قرن پنجم میلادی در زبان انگلیسی و بریتانیا ظاهر شد.

این واژه در زبان انگلیسی به اشکال مختلفی مانند "Landskipe" یا "Landscaef" در دوره های مختلف به کار می رفت. آلمانها آنرا "Landschaft" و هلندی ها "Landscap"٬ بعلاوه معادلهایی در میان سوئدی ها و دانمارکی ها رایج بود. در این میان فرانسوی ها هم از معادلهایی مانند "Terroir","Pays",Passage","Campagne" استفاده می کردند. اما همه آنها به طور یکسان٬ مفهومی برابر از چشم انداز ارائه نمی دهند (جکسون 1984).

 چشم انداز "Landschaft" در مفهوم آلمانی به طور مثال می تواند به اندازه یک بخش اجرایی کوچک باشد و از نظر تقسیمات کشری برابر با منطقه باشد. در حالی که در جغرافیای لاتینی٬ محدوده ای حدود یک منطقه روستایی را در بر می گیرد. متون قدیمی انگلیسی چشم انداز "Landscipe"  را برای بیان محدوده مالکیت شخصی یک لرد یا محدوده مسکونی مردم به کار می بردند (مایک سل 1972).

بدین ترتیب٬ این واژه کهن برای تعیین یک منطقه اجرایی یا بخش ارضی استفاده شده است.

 اصطلاح چشم انداز از اواخر قرن 16 و اوایل قرن 17 تحت تاثیر تلاش های نقاشان هلندی و آلمانی برای  جستجو و تعریف دوباره ای از امیش مناظر٬ به ویژه مناظر روستایی یا یک منظره منحصربه فرد٬ به شکل کنونی تغییر ماهیت داد. مفهوم عمومی یک چشم انداز به بخشی از سطح زمین یا قلمرو گفته می شد که می توان با یک نگاه اجمالی٬ یا توسط یک مشاهده کننده دیده شود (مایک سل 1972).

مفهوم عمومی چشم انداز را می توان با توجه به مکتب جغرافیایی فرانسه و پرتقال٬ اینگونه نیز بیان کرد؛ فضایی از ناحیه که در یک نگاه مشاهده شود یا نقاشی٬ تصویر و ترسیمی که یک چشم انداز طبیعی یا مدنی را به نمایش می گذارد (فریرا 1975).

 مفهوم چشم انداز در جغرافی

  در جغرافیا مفهوم چشم انداز یکی از موضوعات مطالعاتی مهمی بود که از قرن بیستم آغاز شد. در پیروی از سنت همبولت و برخی دیگر از جغرافیدانان طبیعت گرا٬ کلمه چشم انداز برای بیان محدوده وسیعی از فضای بصری که خصوصیات فیزیکی و طبیعی آن به میزان زیادی همگن است به کار می رفت٬ لازم به ذکر است محدوده مورد نظر به طور انفرادی مرد بررسی قرار می گیرد (هولزر 1999). کارل ساور٬ جغرافیدان برجسته آمریکایی با توجه به مفهوم چشم انداز در مکتب جغرافیایی آلمان٬ چشم انداز را به عنوان محدوده ای مشخص و مجزا همراه با پیوند اشکال فیزیکی و فرهنگی در یک زمان تعریف می کند (کارل ساور 1998). دیدگاه کارل ساور تجزیه و تحلیل مورفولوژیک چشم انداز با توجه به سیمای فرهنگی آن مورد توجه قرار می گیرد.

 (ترول 1997) چشم انداز را به عنوان بخشی از سطح زمین همراه با یک آرایش فضایی تعریف می کند که سیمای ظاهری چشم انداز نتیجه آن می باشد و ناشی از ارتباط مجموعه ای از عناصر و ارتباطات داخلی و خارجی میان آنهاست که توسط مرزهای چشم اندازهای دیگر محدود شده است. تعریف مذکور با دیدگاهی کاربردی٬ بر روی ارتباط میان عناصر چشم انداز٬ هماهنگی و وابستگی درونی موجود٬ تاکید کرده است.

 چنانکه (کورا و روزندال 1988) فرهنگ یا چشم انداز جغرافیایی را نتیجه ای از کنش فرهنگی بر روی چشم انداز طبیعی در طول زمان می دانند که همراه با هم ابعاد (ویژگی) زیادی را به نمایش می گذارند که در یک قالب شناختی بررسی می شوند. بنابر این چشم انداز شامل یک بعد ژئومورفیک از مجموعه ای از اشکال است که توسط طبیعت و رفتار انسان شکل گرفته است.

بعد کارکردی٬ خصیصه فضایی چشم انداز را به نمایش می گذارد. و بعد نمادینی که معانی نظیر محدوه مالکیت شخصی یا از سوی دیگر برجستگی ها (ارتفاعات)٬ و حتی افسانه های باستانی را در خود جای می دهد. بدین ترتیب٬ معانی و مفاهیم زیادی در ساخت پیکره چشم انداز نقش دارد که درک کامل آن را بسیار دشوار کرده است (پنینگ – روزل و لاونتال 1986).

 در خصوص تعدد معانی کلمه چشم انداز در طول تاریخ٬ مهم است که همیشه به آن با یک جهت گیری فضایی (زمین٬ ایالت٬ کشور٬ منطقه٬ قلمرو) و کل نگر توجه کنیم (گومز 2001). در مجموع٬ چشم انداز یک مفهوم چند بعدی را مطرح می سازد که از تاثیرات متقابل فرهنگ و طبیعت و یا اگر بهتر بگوییم فرآیندهای طبیعی و فرهنگی به وجود می آید (لوچیاری 2001). بر این اساس مفهوم چشم انداز می تواند به سهولت در ارتباط با موضوعات اجتماعی و طبیعی (فرآیندهای طبیعی) قرار بگیرد.

 از میان معانی و ارزشهایی که از مفهوم چشم انداز بیان شد. گاهی توجه ویژه ای به یکی از ابعاد٬ نسبت به  سایرین با توجه به موضوع مورد مطالعه صورت می گیرد. اگرچه تعریف مفهوم یک چشم انداز که شامل همه ابعاد مورفولوژیک٬ کارکردی و نمادین آن بدون از دست دادن هویت چشم انداز٬ مقدور است. (جکسون1984) در تعریفی از چشم انداز به عنوان ترکیبی از فضای خلق شده یا تغییر داده شده توسط انسان در جهت پایه گذاری زمینه ای برای معیشت اجتماعات انسانی نام می برد. پس چشم انداز فضایی٬ خلق شده برای تسهیل یا ممانعت از فرآیندهای طبیعی است.   

 بر این اساس هنگامی که جکسون و لوچیاری ،رآیند واکنش انسان و محیط را مطرح کردند٬ دیدگاههای خود را بر اساس ویژگی ارتباط عناصر فرهنگی و طبیعی شکل دادند. چنانکه ارتباط میان این پارامتر ها در تعریف به کار رفته توسط ترول 1997 نیز به چشم می خورد. یکی دیگر از شاخص های مفهوم چشم انداز در جغرافیا٬ پویایی همراه با ساختار فضایی تشکیل شده از عناصر فرهنگی و انسانی است (بوبک و اشمیتازون 1998). در این حالت٬ چشم انداز٬ نمادی از تمدن بوده و قالبی است متشکل از عملکردهای فرهنگ که ارتباط میان جامعه٬ فضا و طبیعت را کانالیزه می کند(بوبک 1998). وی اضهار می دارد که چشم اندازها به عنوان یک مفهوم باید به وسیله ابزارهای روش شناسی توصیف شود. یکی از این ابزار٬ کمی سازی آماری از اشکال چشم انداز و تجزیه و تحلیل روابط میان عناصر چشم انداز است.

 برای بررسی جهت روابط میان چشم انداز و مجموعه ای از موضوعات مرتبط٬ درک چشم انداز با توجه به نوع و اهداف مطالعه ضروری به نظر می رسد. واضح است که سیاست٬ جامعه شناسی٬ اخلاق و ... هریک بر اساس نحوه ارتباط با چشم انداز٬ دیدگاه متفاوتی خواهند داشت. بنابراین چشم انداز ارزشهای متنوعی را دریافت می کند. به عنوان نمونه از نقطه نظر فرهنگ٬ چشم انداز قطبی بیان کننده ویژگی شکست ناپذیری یا شاید بهتر بگوییم سخت کوشی انسان است(کسگروف 1998).

ارزشی که از آن نام برده شد٬ وابستگی مستقیم به موضوع مورد نظر داشته و از آن به عنوان مفهوم درک چشم انداز یاد می شود (برونت 1982).

در پایان

در جغرافیا و اکولوژی مفهوم چشم انداز با پارامترهای فضایی٬ عدم تجانس و ارتباط میان عناصر و فرآیندهای فیزیکی و فرهنگی در سطوح مختلف تعریف می شود که به دیدگاه های به کار رفته در آن واسته است. در دیدگاه اکولوژیک کانون تمرکز بر روی پارامتر فضایی٬ نا همگنی و روابط میان فرایندهای طبیعی (با حضور یا عدم حضور انسان) قرار گرفته است. دیدگاه جغرافیای فیزیکی با تمرکز بر پارامتر های فضاییو روابط میان عناصر فیزیکی در چشم انداز توصیف می شود. دیدگاه جغرافیای انسانی و نمادین٬ بر سطوح مختلف در ارتباطات بین فرآیندهای فیزیکی و فرهنگی استوار شده است(اصولا بر نوع فرهنگی).

 در هر صورت٬ اختلاف میان این دیدگاه ها٬ اساسا بر ابعاد٬ مورفولوژیک٬ کارکردی٬ یا نمادین قرار دارد که در مطالعه چشم انداز به کار می رود. پس می توان مفهوم چشم انداز را به عنوان بخش متجانس از فضا٬ جایی که ارتباطات میان فرآیندهای فیزیکی و فرهنگی در آن رخ می دهد.

 بر اساس آنچه تاکنون گفته شد٬ مفهوم  چشم انداز با احاطه بر عناصر فرهنگی و طبیعی در یک بخش فضایی موضوع مورد مطالعه علوم مختلفی بوده و دیدگاه های متفاوت و گاهی متضاددرباره آن ارائه می شود. در این حالت٬ علومی که چشم انداز را مطالعه می کنند؛ نظیر جغرافیا٬ اکولوژی٬ و اکولوژی چشم انداز٬ زمینه و پایگاهی برای مشارکت علوم مختلف٬ برای بحث و مطالعه ارتباطات موجود و ابعاد مختلف چشم انداز باز می کنند.

+ نوشته شده در  دوشنبه ۹ فروردین ۱۳۸۹ساعت 8:41  توسط ق  |